رادمان جونرادمان جون، تا این لحظه: 10 سال و 10 ماه و 4 روز سن داره

رادمان جون

اتفاقات خوب ٢

1398/7/30 9:53
نویسنده : مامان منصوره
326 بازدید
اشتراک گذاری

پسرم الان كه اين مطلب رو مينويسم ساعت ٩:٤٠صبح سه شنبه ٩٨/٧/٣٠هست كه شما مدرسه هستى (كلاس اول ١/١خانم نظامى )و چون دوست داشتم جايى اين تاريخ رو ثبت كنم اومدم و اين پست رو برات ميذارم ،ديروز يعنى ٩٨/٧/٢٩   اولين اردو شما و همكلاسيات بود كه رفتيد باغ وحش ارم و ميگفتى كه خيلى بهت خوش گذشته البته چون مامانا حضور نداشتن هيچ عكسى ازتون ندارم ولى اگه مدرسه بهم عكس بده حتما اينجا برات ثبت ميكنم ،براى رفتن به اين اردو خيلى خيلى ذوق داشتى و با اينكه خيلى نگران بودم ولى به خاطر ذوقت براى رفتن ،موافقت كرديم كه برى و شما اصلا نظر ما برات مهم نبود فقط اصرار داشتى كه رضايت نامه رو امضا كنم پسر قشنگم عزيز دلم هدف من و پدرت فقط وفقط شادى و خوشبختى شما هست اى كاش يه كوچولو اينو ميتونستى درك كنى ولى در هرصورت ما در حد توانمون سعيمون ميكنيم شما شاد باشى بهترينها رو برات آرزو ميكنم دوستت دارم عزيز دلم ❤️❤️❤️

پسندها (3)

نظرات (3)


30 مهر 98 10:52
سلام مامان رادمان جون. از وبلاگتون خیلی خوشم اومد. موفق باشید. به ما هم سر بزنید. https://www.tabriz118.com/
mahsamahsa
30 مهر 98 11:23
خدا حفظش کنه گل پسر تون رو 🌷 ما پدر و مادر ها ی امروزی دغدغه های خاص این زمان رو داریم که بعضا برای بچه ها اصلا قابل درک نیست انشالله که گذر زمان همه چی رو حل میکنه
مامان و بابای حلما و حسینمامان و بابای حلما و حسین
30 مهر 98 15:13
همیشه به شادی و شادمانی انشاألله .
niniweblog
تمامی حقوق این صفحه محفوظ و متعلق به رادمان جون می باشد