تولد مادر
امروز تولد من بود که با پدرت قرار گذاشتیم به احترام زندایی ویدا جشن نگیریم ولی پدرت ما رو سورپرایز کرد وزندایی ویدا ودایی علی وخاله مونا ومامان ملیح وبابا رضا لطف کردند و اومدند خونه ما اتفاقهای خیلی خوبی افتاد یکیش این بود که وقتی مامان ملیح شما رو روی شکم میخوابوند وقتی خسته میشدی کاملا میچرخیدی و به پشت میخوابیدی به نظرم این یکی از قشنگترین هدیه هایی بود که تا به حال گرفته ام
اینم از لطف خانواده مادری که تا چشم مامان و دور میبینند دل و روده شما رو جابجا میکنند تا به قول خودشون شما مرد بار بیایی هر چی هم مامان منصوره جیغ میکشه و خواهش میکنه فایده ای نداره
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی