جشن دندونی رادمان جون
درتاریخ 22 بهمن سال نودودو جشن دندونی شما رو برگزار کردیم البته زمان جوانه زدن دندانت 92/11/7 بود ما از همون روز سفارشها رو شروع کردیم اما تا حاضر شدن سفارشها وبرگزاری آزمون کارشناسی ارشد بعضیها که اسمشون نمیبرم جشن شما بالاخره بیست ودوم برگزار شد من وپدرت تصمیم گرفتیم یه جشن کوچولو بگیریم تا شما اذیت نشی وبهت خوش بگذره ،برای خوش گذشتن به شما کار من به نذر ونیاز رسیده بود که خدا روشکر نذرم بر آورده شد ونه تنها به شما بلکه به همه خوش گذشت یه تعدادی عکس برات میذارم امیدوارم در آینده که عکساتو میبینی وخاطراتش میخونی ومیشنوی بپسندی عزیزدلم در ضمن توی جشن دندونی شما بازی ومسابقه وجایزه هم بود که جشن رو شادتر وپر هیجان وجذاب کرده بود
اینم از راهنمایی مهمانهای عزیز
در ورودی وخوش آمد گویی به مهمانها
واین هم تزیین سقف که زندایی ویدا ونادیا جون زحمتش کشیدند البته ایده خودم بود وواقعا خوشگل شده بود همه مهمانها خیلی خوششون اومده بود وکلی ازش عکس انداختند
وبعد هم مهمترین بخش جشن که محل Dance بود که بیچاره واقعا پوستش کنده شد،به محض رفتن مهمانها وارد سطل زباله شد وازهمه جالبتر این که فردای اونروز وقتی برای تشکر با مهمانها تماس میگرفتم همه حال این بخش رو مپرسیدند ووقتی میفهمیدند تشریف برده توی سطل زباله کلی ناراحت میشدند
وچون همه مهمانهای عزیزم این قسمت جشن رو بیشتر ازهمه دوست داشتند عکسای بیشتری میذارم تا لذت ببرند
و این هم میز عصرانه که توی این عکس هنوز کامل نشده بود فقط برای یادگاری برات میذارمش
ویکی دیگه از قسمتهای پر طرفدار این مراسم میز چای بود
مابین مراسم رقص قطاری رو انجام دادیم که بدت نیومد ودرآخر مسابقه موزیک وصندلی رو اجرا کردیم که خیلی پر هیجان وجذاب بود وبعد هم به همه شرکت کنندگان آبنبات چوبی هدیه دادیم
اینم از عکس هدیه ها که بغل آقا خرسه است
دو تا از عکسای کوچولوترین مهمانها رو برات میذارم وتمومش میکنم برای دیدن عکسای بیشتر برو سراغ آلبوم آبی رنگ جشن دندونی ات
ایشون مهرسا جون عزیزدل خاله است
واین خانم محترم سانیا عزیز هستند ،مثل یه فرشته آروم ومهربون
ببخشید این دوتا عکس جا مونده بود (کادوهای خوشگلت ) دست همگی درد نکنه امیدوارم بتونم براشون جبران کنم
و درضمن از همه دوستانی که با سرزدن به وبلاگ ونظرات خوبشون در نوشتن خاطرات پسرم به من کمک میکنند واقعا ممنونم ببخشید که طولانی شد