شروع 12 ماهگی رادمان خان
خدارو شکر پسر خوشگلم وارد 12 ماهگی شد (93/3/1).
این ماه جشن 12 ماهگیت همزمان شد با تمام شدن بیماری دو هفته ایت چون همونجور که برات نوشته بودم شما خالخالی شده بودی بعد ازسه روز خیلی بد تب کردی و 3روز کامل تب داشتی خیلی روزهای بدی بود وخیلی به هممون سخت گذشت ،الهی مامان دورت بگرده خیلی سختی کشیدی و اصلا غذا نمیخوردی خیلی هم لاغر و بیحال شدی ،کارمون شده بود دکتر رفتن ودارو دادن به شما که خیلی سخت بود دقیقا دوهفته بیماربودی خدارو شکر خیلی بهتری ولی هنوز سینه ات خس خس میکنه انشالله خیلی زود خوب بشی گل پسرم تازه وقتی خوب شدی همه کسایی رو که اون چند روز بالای سرت بیدار میموندن و مریض کردی اما عیبی نداره فقط شما خوب شو چون ما اصلا طاقت بیماری کوچولوی نازمون نداریم اما تو این چند روز کلی هدیه گرفتی چون همه هر کاری که از دستشون بر میومد تا شما شاد بشی ،کوتاهی نمیکردند خاله فرزانه برات یه موتور وانگشتر خوشگل خریده خاله زهرا یه کفش سوتی خریده ،خاله فاطمه برات توپ خریده خاله مونا نون خامه ای خرید دایی علی هم که هرچی خوراکی توی مغازه بود میخرید تا یکی یدونه ما یه ذره بخنده مامان ملیح هم که فقط از من شما پذیرایی میکرد دست همگی درد نکنه انشالله هیچ وقت دیگه مریض نشی پسرک نازم حالا بریم سراغ عکسات که اینارو هم خاله ها ودایی زحمتش کشیدن چون مامانی مریضه واصلا حال نداره